عید ِ من؛ موهــــای موجی ِ توئه

وقتی که بـــازه و وقتی میبنــدی

عید ِ من؛ فلش ِ دوربینیـــه که

تو روبروشی و براش میخندی ...
.
عید ِ من؛ مـامـان و بابایی ان که

بینشون دعـــوا و جنگی نبـاشه 

عید ِ من؛ اون شبیه که تــا صبحش

بالشی خیس از دلتنگی نباشه ...


عید ِ من؛ مثل یه بخـــاری گرمه،

یه فرش که وسط ِ اتـــاق میفته

عید ِ من؛ هنوزم خیلی کوچیکــه

میتونه ســــاده اتفــاق بیفته...!

.

عید ِ من؛ لاستیک ِ نو واسه باباس

که ماشینش معایینه بگیـــره !

عید ِ من؛ اون روزه که هیچ مــادری

نشه سرطـــــان سینه بگیره ...



عید ِ من؛ یه روز ِ خوبه که میـــاد

که هیچ داداشی تو زندون نبــاشه

عید ِ من؛ اون روزه که آرزوهـــام

حتا کمترینش گرون نبـــاشه ...



عید ِ من؛ میتونه اون لحظه ای کـه

تو هم به یـــاد ِ من افتادی باشه !

عید ِ من؛ میتونه یه عکس ِ خوشگل

جلوی میدون ِ آزادی بـــاشه ...!

اگه رو لینک بالا کلیک کنید و رای بدین که شرمندم کردین

تو...

همه کسم تو هر هوسم تو هم نفسم تو

بال و پرم تو همسفرم تو بیش و بسم تو 

گرمی خانه شور ترانه متن غزل تو

شعرو سرودم بود و نبودم قند و عسل تو

نغمه ی سازم محرم رازم از روز ازل تو

بی تو خموشم با که بجوشم 

جفت تنم تو...

خسته و عریان پیش غریبان 

پیرهنم تو...

گرمی خانه شور ترانه 

متن غزل تو...

شعرو سرودم بود و نبودم

قند و عسل تو...

نغمه ی سازم محرم رازم از روز ازل تو

‎

اگه رو لینک بالا کلیک کنید و رای بدین که شرمندم کردین

 "‎

تازگی‌ها

اتفاقاتِ زندگی‌ام 

اُفتان و خیزان می‌روند !

انگار که دنبالشان کرده باشی 

دیــوانه‌ها...

آنچنان پی‌ در پی‌ 

می‌افتند و دور می‌شوند 

که هر که ندانَد فکر می‌کند

در انتهای جاده خبرهایی‌ست !

حتا این وسط مَسط‌ ها

لحظه‌ای هم نمی‌ایستند

به خوردن ِ چایی...

کبابی...

کوفتی حتا !

هیــچ...

اگه رو لینک بالا کلیک کنید و رای بدین که شرمندم کردین